-
دریا
5 آبان 1389 14:04
فریادهای خاموشی دریا صبور وسنگین میخواند ومینوشت: <<من خواب نیستم خاموش اگرنشستم مرداب نیستم روزی که برخروشم وزنجیر بگسلم روشن شود که آتشم و آب نیستم!>> فریدون مشیری
-
داستان ۱
30 شهریور 1389 00:49
ظهرهای تابستون،وقتی آفتاب خوب خوب میرسید وسط آسمون،میرفتم کنارحوض مینشستم،باآب بازی میکردم وسروصدا درمیآوردم.زیرچشمی نگاه میکردم ببینم تواومدی یانه.میدونستم پشت دربهارخوابتون گوش خوابوندی تاصدای آب بیاد،جلدی بپری توبهارخواب وبایستی پشت دیواربه نگاه کردن.منم همین طورکه نشسته بودم کم کم دامنم رومیگرفتم بالاوتوآب...
-
غزل چمدان
18 شهریور 1389 01:28
دو غزل برایتام میگذارم که اینروزها زمزمه ی هرساعت ودقیقه ام شده اند اولی از شیخ اجل که همدم روزوشبم است ودیگری راخودنوشتم پیشتراز این روزها...البته جای حرفی نیست که میان ماه شیخ اجل وماه ما تفاوت از کجا تا کجاست!!!اما درمقام شاگردی مشق غزلی است تقدیم به همه ی زنهای عاشق هم آنان که لیلی واردبر سر عهدعاشقانه ایشان...
-
[ بدون عنوان ]
17 شهریور 1389 04:48
روزه دارم من وافطارم ازآن لعل لب است آری افطاررطب دررمضان مستحب است روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه بخوردروزه خودرا به گمانش که شب است شحنه اندر عقب است ومن ازآن میترسم که لب لعل توآلوده به ماء العنب است زیرلب وقت نوشتن همه کس نقطه نهند وین عجب نقطه ی خال توبه بالای لب است! یارب این نقطه ی خال تو به بالا که نهاد نقطه...
-
تکرار عادت ها
15 شهریور 1389 02:50
... باید عادت کنی ...باید عادت کنم... باید عادت کنیم به عادی بودن... کم کم باید عادت کنی که با نگاه دخترهارا بپسندی،یاد بگیری جلوی راهشان سبز بشوی و بگویی :ببخشید خانم میتونم چند لحظه وقتان رابگیرم؟باید عادت کنی به دخترانی که حسابداری میخوانندوبه کلاسهای ذهن برتر میروند،گوشیهای سونی اریکسونشان پراست از آهنگ های رپ...