دو غزل برایتام میگذارم که اینروزها زمزمه ی هرساعت ودقیقه ام شده اند اولی از شیخ اجل که همدم روزوشبم است ودیگری راخودنوشتم پیشتراز این روزها...البته جای حرفی نیست که میان ماه شیخ اجل وماه ما تفاوت از کجا تا کجاست!!!اما درمقام شاگردی مشق غزلی است تقدیم به همه ی زنهای عاشق هم آنان که لیلی واردبر سر عهدعاشقانه ایشان میسوزند تا...
بگذار تا بگریــــم چون ابـــــر در بهاران
کزسنگ ناله خیزد روز وداع یــــاران
هرکاوشراب فرقت روزی چشیده باشد
داندکه سخت باشد قطع امیـــــدواران
باساروان بگوئید احوال آب چشـــمـم
تابرشترنبندد محمــــــــل به روز باران
بگذاشتند مارادردیده آب حســــــرت
گریان چو درقیامت چشم گناهکــــاران
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
ازبس که دیر ماندی چون شام روزه داران
چندین که برشمردم ازماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الایک ازهــــــــــزاران
سعدی بروزگاران مهری نشسته دردل
بیرون نمیتوان کــــــــردالا بروزگـــاران
چندت کنم حکایت شرح اینقدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگســـاران...
چمدان
درچشم من زل میزنی،باخشم میگوئی سخن
این چشمهامال تونیست،این حرفهایت حق من!
این روزها بیگانه ای با دست بیگانه ترت
بوی غریبی میدهد این عطر روی پیرهن!
آغوش تو مشتاق نیست چون روزهای اولی
ازمن چه میخواهی بگوآخر بمان یا دل بکن
آن روز دستانم پناه خستگیهای توبود
امروز ردم میکنی هل میدهیام در لجن
حتی نگاهت را دگراز چشمهایم میکشی
باور نداری این منم عشقت همان شیرین دهن!
رفتی واین اندام من عریان ازآغوش شد
فرقی ندارد بعد تو رخت عروسی با کفن
راهی غربت میشوم،اینخانه جایمن که نیست
بوی غریبی میدهد این عطر روی پیرهن...
ساجده سلیمی
همیشه هستند کسانی که نمی خواهند پرواز تو را ببینند تو به پرواز فکر کن نه به آنها
ســــخن مانند دامن دخــتران است , هر چه کوتاه تر باشد به هدف نزدیک تر است (امیر جوان)
چه دعایی کنمت بهتر از آن ، که خدا پنجره ای رو به اطاقت باشد
وبساز ابزار وب نویسان جوان
جدیدترین کذهای موزیک
سلام به الهام عزیزم
چون تو صندوق برام نامه گذاشته بودی ومن راه دسترسی دیگه ای بهت ندارم مجبور شدم اینجا جوابتو بد.خیلی خوشحال شدم اگروبلاگ یاسایت داری برام آدرسشو بذار ممنونم
امیدوارم بخونی
شعر زیبایی بود.
موفق باشی.
رفتی و این اندام من عریان از اغوش تو شد
فرقی ندارد بعد تو رخت عروسی با کفن
شاهکاره
سلام ساجده جون.
غزل یه دستی بود
حس غمگینی و بهم داد.
حواست به تایپت باشه یه( تو ) در بیت یکی مونده به آخر جا افتاده....... که وزن و خراب میکنه.
و باید اعتراف کنم که شاه بیت غزلتم همین بیت بود
بیتی که قافیش لجن بود رو زیاد دوس نداشتم انگار که قافیه سازی کرده باشی....
بیت آخر ضربه نمیزنه کاش یه کم کوبنده تر بود.
ازین به بعد لطفا خبر بده وقتی به روز میشی (این یه تهدیده)
سلام قربونت برم
تبریک میگمممممممممممممممممممممممممممم
بالاخره تو هم اومدی قاطی ارشدا....
خیلی خوشحالم.
آفرین دختر من بهت افتخار میکنم. بوس
عنوان وبلاگت منو یاد کتاب گلهایی که در جهنم می رویند اثر محمد مسعود انداخت، جالب بود!
اما در مورد شعرت به نظرم بعضی مصرع ها واقعا عالی هستن مثل همون مصرعی که چای کوفسکی اشاره کرده در واقع گل بیتش همونه ولی تو همون بیت هم واژه این اضافی است مگر ان اندام هم وجود دارد که نوشته ای این اندام من!
نکته دیگر اینکه وجود بعضی کلمات یکدستی شعر را از بین برده و باعث شده زبان شعر بین امروزی بودن و زبان کهن معلق باشد مثل واژه سخن، شیرین دهن، اما به طور کلی لذت بردم از غزلت.
رفتی واین اندام من عریان ازآغوش (تو) شد
ساجده ی عزیز فکر کنم که این =تو= توی تایپ جا افتاده ها ...
غزل تون خیلی زیبا بود و متفاوت
راستی شما هم به نوشیدن یه غزل گرم توی یه روز پاییزی دعوتین، البته شاید کار به یه گپ و گفت شاعرانه ی کوچولو هم برسه ... خلاصه دعوتین دیگه ... [گل]